چهار شنبه 2 مرداد 1392 |
يكي ازدوستانم بايك خانوم بازيگر
معروف كه فوق العاده زيبابودازدواج كرد
امادرست زماني كه همه به خوشبختي
اين زن وشوهرغبطه ميخوردند،
آنهاازهم جداشدند.
طولي نكشيدكه دوستم دوباره ازدواج
كرد.همسردومش:يك دخترعاديبا چهره اي
بسيارمعمولي ست.امابنظرميرسدكه دوستم
بيشتروعميقترازگذشته عاشق همسرش است
عده اي ادم فضول دراطراف ازاوميپرسند:
فكرنميكني همسرقبلي ات زيباتربود؟
دوستم باقاطعيت به آنهاجواب ميدهد:
نه اصلا!اتفاقاوقتي اوازچيزي عصباني ميشد
وفريادميزد،خيلي وحشي وزشت بنظرم
ميرسيد،اماهمسركنوني ام اين طورنيست.
به نظرمن اوهميشه زيبا،باسليقه،
باهوش ودوست داشتني است.
نتيجه :به خاطرداشته باشيم كه
زن هابخاطرزيبابودنشان دوست داشتني
نميشوند،بلكه اگردوست داشتني باشند
زيبـابنظرميرسند.....
بچه هاهرگزمادرشان را زشت نميدانند.
اسكيموهاازسرماي آلاسكابدشان نمي آيد.
اگركسي ياجايي رادوست داشته باشيد،
آنهارازيباخواهيديافت،زيـرا :
حس ((زيباديدن))
همان عشــق است...
نظرات شما عزیزان:
مرحبا افرین خسته نباشی مثل همیشه عالی بود
پاسخ:سلام محبت جان ممنونم گلم مرسی از حضور گرمت عزیز
p align="center"><a href="http://amir-tanha17.blogfa.com/" target="_blank"><img border="0" src="http://www.uplooder.net/img/image/78/049f8ea2050cca7e6 cd7d648f1a29452/ggggggggggggggg.gif" alt="" ></a><br><input onclick="this.select()" type="text" width="356" name="T1" size="15" value='<!-- start logo cod off http://amir-tanha17.blogfa.com/ --><p align="center"><p align="center"><a href="http://amir-tanha17.blogfa.com/" target="_blank"><img border="0" src="http://www.uplooder.net/img/image/78/049f8ea2050cca7e6 cd7d648f1a29452/ggggggggggggggg.gif" alt=""></a></p><!--finish logo cod off http://amir-tanha17.blogfa.com/ -->' dir="ltr" ></p><div style="display:none"><a href="http://blogers.ir">وبلاگ</a>-<a href="http://blogers.ir/cod/make-logo-banner-cod/"> </a></div>
پاسخ:. به حباب نگران لب یک رود قسم ،و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،غصه هم میگذرد ،آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند .لحظه ها عریانند ،به تن لحظه ی خود ، جامه اندوه مپوشان هرگز ...{سلام الینا جان ممنون عزیز سپاس از حضور گرمت}
از پنهان کردن زخم هایمء
زور که نیست!
دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم
وبا لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است!
اصلأ دیگر نمیخواهم بخندم.
میخواهم لج کنم ! با خودم ، با همه ی دنیا...
چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و...
و مثل هر روز باشدروزهایم!
خسته ام …. از همه ی زندگی...از خودم
میخواهم بکشم کنار!
از خودم ….. از این زندگی...اپــــــــم
پاسخ: ﮔﺎﻫﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻣﯿﺸﻮﯾﻢ.... ﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ.. ﻧﻪ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ،.. ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ....{سلام دختر امروزی عزیز ممنونم بخاطر حضور گرمت گلم }
ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍﺑﭙﺮﺳﻨﺪ !
ﻭﻟﯽ ....
.
.
.
.
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯿﺴﺖ،
ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ؛
ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﮕﻮﯾﯽ:
ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺘﻢ....
پاسخ:هیچ وقت نگو رسیدم ته خط...."اگر هم احساس کردی رسیدی ته خط"....یادت بیار که معلم کلاس اولت گفت:نقطه سر خط.....{سلام اجی محدثه گلم مرسی از حضورت خیلی زیبا بود اما من ارزو میکنم همیشه خوب باشی عزیز}
ای ول خوشم اومد خیلی باحال بود
افرین منم باهات موافقم نه تنها واسه خانوما بلکه واسه اقایون هم صدق میکنه دل ادما باید زیبا باشه تا زیبا دیده بشه
پاسخ:سلام محدثه جان خوشحالم که خوشت اومده وراضی کننده بوده براتون مرسی از حضورت
غمگینم
کسی شاید نمیفهمد
کسی شاید نمیداند
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی
عجب احساس زیبایی
تو هم شاید نمیدانی …
پاسخ:اینجا مهم نیست چه باشی، مهم آن است از تو چه بگویند..برآنچه گذشت، آنچه شکست، آنچه نشد،حسرت نخور، زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد . . .{سلام بهانه جان مرسی که سرزدی گلم }
چه توباشی چه نباشی نگهش میدارم
مثل همیشه زیبا...........مخصوصاعکس ها فوق العاده
پاسخ:کاش می شد بروم از این شهر...کاش می شد نفسی تازه کنم...کاش می شد بروم سوی افق...سمت آن خانه ی متروکه ی دور...و بیابم یک دوست، دوستی ساده و پاک...کسی از جنس لطیف خوبی...که بفهمد دردم و بخواند قلبم...که کنار غم من ، سفره ای پهن کند...قهوه ای با دل خوش سر بکشیم . . .{{سلام رازجان.زحمت كشيدي عزيز.ممنونم}
نمی دونم چرا نمی تونم لینکتون کنم
ثبتش می کنم ولی قبول نمی کنه
کمک
پاسخ:سلام سيده مريم عزيز.خيلي ازاشناييت خوشبختم عزيز.خيلي دوست داشتم به شماسربزنم ولي ظاهرافراموش كرديدادرس بزاريددرصورت تصحيح حتماخدمت ميرسم.مرسي وموفق باشيد
واقعا هم همین طوره.
پاسخ:سلام سیده مریم جان ممنونم از حضورت گل من
منم این عید بندگی رو بعد از یک ماه روزه داری بهت تبریک میگم.
پاسخ:سلام داداش رضای گلم ممنون واقعا لطف کردی ... سپاس از حضورت
man code oun ahango vasat gozashtam?khoshet naumad nazashti ru webet?
پاسخ:سلام مهساجان .باعث افتخاره جزولينك دوستانتون باشم.بله خيلي لطف كرديدرسيددستم ممنونم عزيز
تبریک
پاسخ:سلام دوست خوبم متشکرم از حضور سبزتون.سپاس سپاس سپاس
واسـ ـه اومدن بـ ـه اینـ ـجـا،
انقـ ـدر به شکـ ـم مادر بیچـ ارَم لگد نمیـ زدم!
پاسخ:زندگي کتابي است پرماجرا ، هيچگاه آنرا به خاطر يک ورقش دور مينداز =========== سلام علیرضاجان ممنون از حضورت
من هر چقد تو لینک باکستون خواستم تبادل لینک کنم نشد
لطفا منو hossein188 لینک کنین و یه عنوان دیگه بهم بگین تا لینکتون کنم ممنون
پاسخ:سلام داداش گلم حسین جان .ممنونم از حضور گرمت وعذر خواهی میکنم به شما سر زدم وبراتون نظر گذاشتم. شما لینک شدید دوست من.(همواره موفق باشید)
پاسخ:سلام دوست عزيز.واقعالطف كرديدسرزديدباعث افتخاره حضورتون دراينجاوسعادتيه استادكه به راحتي نصيب كسي نميشه ومن اينو قدرميدونم واميدوارم بازم به بنده حقيرسربزنيد.ممنونم والتماس دعا
پاسخ:سلام فردین جان سپاسگزارم از نظر لطفتون و اینکه جزو لینک دوستانتون باشم برای من باعث افتخاره داداش گلم
به نام خداوند رنگین کمان
خداوند بخشنده ی مهربان
خداوند سنجاقک رنگ رنگ
خداوند پروانه های قشنگ
خدایی که آب و هوا آفرید
درخت و گل و سبزه را آفرید
خدایی که از بوی گل بهتر است
صمیمی تر از خنده ی مادر است
خدایا به ما مهربانی بده
دلی ساده و آسمانی بده
دلی صاف و بی کینه مانند آب
دلی روشن و گرم چون آفتاب
ممنون بابت كامنت هاي زيباتون ولينكتون
شادباشيد
پاسخ:بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید.” –هلن کلر ========== سلام یگانه جان من هم سپاس گزارم از حضور گرم وصمیمانه ات.
خوشحــــــالــ ميشمـــــ بياي وبمـــــ و به من تو انتخاب وبلاگــــــــــ بــــــــــــرتـــــــر راي بدي .....دوستون دارم هــــــــــــــــزارتآ[قلب][بوس
پاسخ:سلام خانومی گل چشم عزیز حتما به شما سرمیزنم .( همواره موفق باشید)
کسی که همیشه سعی می کنه بقیه رو شاد کنه.
بیشتراز همه تنهاست،اون رو تنها نزارید.
چون هیچوقت به شما نمی گه که بهتون احتیاج داره.
پاسخ:بهترین دوست تو کسیست ک اولین قطره ی اشک تو را می بیند ، دومیش را پاک می کند و سومیش را به خنده تبدیل می کند ! ======== سلام آرزو جان ممنونم از اینهمه لطف وسپاس از حضور همیشگی که داری گل من.
ممنونم از حضور همیشگی ات..
پاسخ:سلام بهار نازنینم فداتشم عزیزم باعث افتخاربرام ومتشکرم از همه زحماتت وحضور گرمت
دختران روستا ،در آرزوی شهر می میرند
مردان کوچک ،به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند
مردان بزرگ ،در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند
کدام پل
در کجای جهان
شکسته است
که هیچکس به خانه اش نمی رسد!
گروس عبدالملکیان
پاسخ:چشمام رو بستم و فهمیدم یه نابینا نه فیلم میبینه ، نه فوتبال ، نه غذایى که میخوره و نه حتى صورت کسانى که دوستشون داره ، بگذار یکبار هم شکر کنیم ! =========== سلام بهار جان مثل همیشه زیبا وقابل تامل بود ممنونم گل من
پاسخ:سلام سحر جان چشم بزودی اپ جدید میزارم ممنونم از نظرلطف ودقت نظرت.
_00000000?0000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_______00000
_________0
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
_______*_____00000000000
________*_______00000
_________?________0
_000000___00000___*
00000000?0000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
________0________*
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*________00000
________*_________0
_________*________*
_________*_______*
__________*______*
___________*____*
____________*___*
_____________*__*
______________**
*****************
میسی ک اومدی
پاسخ:سلام فرناز جان خواهش میکنم ومنم متشکرم که سر میزنی.
و
کاملا درست
=========
خیلی ممنون ک سرزدی داداشی
پاسخ:سلام فرناز عزیز خوشحالم که خوشتون اومده امیدوارم بازهم اینجا ببینمت.
با اجازت لینکت کردم...
از لینک هوشمند وبلاگت استفاده کردم ولی چرا وب من لینک نشده؟
پاسخ:سلام سمیرا جان باعث افتخاره که جزولینک دوستانتون باشم .نمیدونم مشکل کجا بوده اما بهر حال الان دیگه لینک شدید.
پاسخ:سلام محمد جواد جان خوشحالم که خوشت اومده و امیدوارم بازم اینجا ببینمت.
پاسخ:سلام سحر جان این نظر لطف شماست خوشحالم که راضی کننده بوده وممنون از حضورتون.
پاسخ:چشمِ جانت به شب قدر، چو بارانی شد یک دعا بهر کویر دل ما هم بنما. ======= سلام یگانه جان ممنون که سر میزنی گلم.
عاشقی چیزی برای هدیه نیست / طرح دریا و غروب و گریه نیست
عاشقی یک کلبه ی ویرانه نیست / صحبت از شمع و گل و پروانه نیست
عاشقی تنهای تنها یک تب است / بی تو مردن در سکوت یک شب است . .
سلام شاهین جان مثل همیشه زیبا و قشنگ
مرسی
پاسخ:عاشق شدن مثل دست زدن به آتیش می مونه . پس سعی کن تا وقتی که جراتش رو پیدا نکردی هیچ وقت بهش دست نزنی اما اگه بهش دست زدی سعی کن طاقتش رو داشته باشی که تو دستهات نگهش داری. ============= سلام دلارام جان خوشحالم که خوشت اومده وسپاس از حضورت در اینجا
خوشحال میشم به وبلاگ من هم سربزنی وبتونیم تبادل لینک کنیم...
پاسخ:سلام ایرونی عزیز چشم باعث افتخاره حتما سر میزنم به شما
التماس دعا.
پاسخ: امشب ... از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد ... امشب چشمانم را با آب توبه می شویم و کلام قرآن در دهانم می ریزم تا خواب چشمانم را نیازآرد ... ======= سلام سلاله جان ممنون از حضورت گل من
پاسخ:امشب رحمت دوست جاریست ، مانند رود ، نه! مانند باران ، اگر دلتان لرزید ، بغضتان ترکید کسی اینجا محتاج دعاست ، اگر یادتان بود باران گرفت دعایی به حال من بیابان کنید ============ سلام بهارعزيز.ممنونم براي حضورت وخواهش ميكنم كارخاصي نكردم ضمناآپاي بسيارزيبا وقابل تاملي گذاشتيدبهتون تبريك میگم.
یه سر هم به من بزن و نظر هم بده خیلی خوشحال میشم اگه بیای
پاسخ:سلام دوست عزیز از اشناییت خوشحالم چشم باعث افتخاره به شما سر زدم وبراتون نظر گذاشتم.
مطالبت خیلی زیباست
به وب منم سر بزنی خوشحال میشم...
پاسخ:سلام سمیرا جان خوشحالم که خوشتون اومده به شما سرزدم وبراتون نظر گذاشتم. امیدوارم بازم اینجا ببینمتون
پاسخ:سلام فاطمه جان ممنونم گلم این نظر لطفته چشم حتما به شما سر میزنم باعث افتخاره برام
پاسخ:سلام امیر علی جان ممنونم این نظر لطف شماست خوشحال میشم وقتی اینجا میبینمت وخوشحالتر از اینکه خوشت اومده ........... مرسی
ﺍﯾﻨــــــــﻪ ﮐــــــــﻪ ﺑﺎﻋــــــــﺚ ﺑﺸــــــﻪﺩﯾﮕـــــــــﻪ ﺫﻭﻕ ﻧﮑﻨــــــﯽﺍﺯ ﺑــــــﻮﺩﻥ ﻫﯿﭽـــــــﮑﺲ.ﺳـــﺨﺘﻪ ﺑــــﺨﻮﺍﯼ ﻧــــﺒﻮﺩﻥ
ﮐـــسی رﻮ ﺑــــﺎﻭﺭ ﮐﻨﯽ،ﮐـــﻪ ﻣـــﯿﺘﻮﻧﺴﺖ ﺑــﺎﺷﻪ.ﺍمــــﺎ ﻧــــــﺨﻮﺍﺳﺖ
==================
سلام شاهین جان خوبی داداش گلم
ممنون از حضور پرمهرت و کامنتای زیبات...
پاسخ:خیلی حرف هست ... که توهر روز در گلویت... بغض شکننده ای احساس کنی... برای کسی که... بدانی حتی یکباردرعمرش ... بخاطرتو... بغض هم نکرده است...!! سلام دختر بهاری عزیز خواهش میکنم گلم منم متقابلا از شما سپاسگزارم
من دور مانده ام یا آنها از من دور شده اند
در این دنیا همیشه تنها بوده ام
دیگر کسی پیدا نمیشود که با منـــــــ گریه کند
که برای منــــــ گریه کند
حتی کسی حاضر نیست با من بخندد
من در گوشه ای از این دنیا
تنها مانده ام
پاسخ:آهای روزگار درست است که راههای نرفته زیاددارم اما خودتم میدونی باتو زیاد راه آمده ام پس کاری کن که ما در کنار هم عاشقانه نفس بکشیم دوری وجدایی بس است ======== دختر بهاری عزیز باز هم ممنونم از حضورت
(بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه ی عشق تر است)
ولی از خستگی عشق چه میدانستی؟
شوکرانش را آیا هرگز به تو قطره قطره نوشاندنش کس؟
شده یک بار به جز گرمی عشق به غم سردی آن هم برسی؟
سردی عشق چیز ویرانگر بی احساسی است
در همه زندگی ات داشتی لحظه ی بی توصیفی؟
سهراب عشق جز چهره گل، آب، درخت
چهره ی دیگری هم دارد
عشق سنگی است که زیبایی را در نگاهم چه حقیرانه شکست
سهراب.....! عشق را گرچه من تجربه اش کردم و شربتش را نوشیدم
گر تو هم تجربه اش میکردی شاید چنین میگفتی:
(بدترین درد رسیدن به نگاهی است که در سردی عشق رنگ خود باخته است)
پاسخ:من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن...من ندیدم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین...رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ...هر کجا برگی هست شور من می شکفد...مثل یک گلدان می دهم گوش به موسیقی روییدن . . . .{سلام النازجان ممنونم گلم مثل هميشه لطف كرديد.مرسي}
وقتی همه چیز برات میشه یه سوال !
وقتی توی تکرار صحنه ها اسیر میشی
وقتی اونقدر خسته میشی که حتی از فکر کردن به فکر کردن هم بیزار میشی
وقتی کسی نیست که بفهمه چی میگی
وقتی مطمئنی ! اونی که امروز می آد فردا میره ..
وقتی مجبوری خودتم گول بزنی
وقتی حتی شهامت خیلی چیزها رو نداری !!!
وقتی می دونی هیچ کس و هیچ چیز خودش نیست
وقتی می دونی همه چی دروغه
وقتی می دونی که نباید به هیچ قول و قراری ! اعتماد کنی
وقتی می فهمی که نباید می فهمیدی ..
وقتی روزگار یادت میده که باید سوخت و ساخت
وقتی می خندی به اینکه کارت از گریه گذشته
وقتی قراره هیچ چی جای خودش نباشه
وقتی منتظر یه اتفاقی و اون اتفاق هیچ وقت نمی افته ..
وقتی نباید اونی باشی که هستی
وقتی بهت می فهمونن دوست داشتن یه معاملست !
وقتی تو رو بخاطر صداقتت محکوم می کنن
وقتی خوشحال میشن که غرورت بشکنه
وقتی حرفاتو فقط دیوار می فهمه ! ...
وقتی................................
میشی مثه من
پاسخ:من به خوبیها نگاه کردم...چرا که تو خوبی و این همهی اقرارهاست، بزرگترین اقرارهاست... من به اقرارهایم نگاه کردم...سالِ بد رفت و من زنده شدم...تو لبخند زدی و من برخاستم....نگاه کن . . .{سلام النازعزيزواقعالطف كردي عزيزوسپاسگزار.مرسي} دلم میخواهد خوب باشم
نخواست او به منِ خسته بیگمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟
چه میکنی اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد ...
رها کنی، برود، از دلت جدا باشد
به آنکه دوستترش داشته ... به آن برسد
رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد
گلایهای نکنی بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که ... نه! نفرین نمیکنم که مباد
به او که عاشق او بودهام زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
پاسخ:بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست...آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست...مثل عکس رخ مهتاب که افتاد در آب...در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست...آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد...بال وقتی قفس پر زدن چلچه هاست...بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است...مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست...باز می پرسمت از مساله و دوری عشق...و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست . . .{بازم سلام النازجان.خيلي لطف كردي عزيزمرسي}
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم
در نهان خانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد كه شبی با هم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید تو به من گفتی : از این عشق حذر كن
لحظه ای چند بر این آب نظر كن
آب ، آیینه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا كه دلت با دگران است
تا فراموش كنی ، چندی از این شهر سفر كن
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم
روز اول كه دل من به تمنای تو پر زد
چون كبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی ! من نه رمیدم نه گسستم
باز گفتم كه تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم. سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم
یادم آید كه دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه كشیدم
نگسستم ، نرمیدم
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه كنی از آن كوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن كوچه گذشتم.
پاسخ:دریا...در خانه همسایه است...کمی دورتر...ماهی های رنگینی...هرشب...تشنه سر می گذارند...بر بالش حسرت!...گاهی قدم میزنم...کنار ساحلی که ماسه هایش...لبریز از سایه کبوترهای شعر توست!...و خرچنگ هایی...که روح زمان را می خورند! . . .{سلام النازجان.بسيارزيباست اين شعرواقعالطف كردي عزيز.مرسي}
تنهـــایــت کــه بگـــذارنـد
اعتـــــــراضـی نخواهـــی کـــرد.
تنهـــائیـــت را هــــم، پـُـــــر نخــــواهـــی کــــرد.
فقـــــط بـه وقــــارت افـــــزوده خــــواهـــد شـــــد
و می شــــــود بـــــزرگی را در اعمـــــــاقِ نگاهــــــت دیـــــد
پاسخ:می شناسمت...تو را می شناسم...ای مرد شب...ای مرد شرجی...ای مرد دریا...می شناسم...سیاهی وحشی چشمانت را...لرزش دنیا را در آن...و خون آلودی لبهایت را...کنار نفس های خستگی...تو را خوب می شناسم...نام تو پنجره است...دریاست...نام تو آسمان است. . .{النازعزيزخيلي شرمنده كردي واقعا ممنونم ازحضورگرمت.مرسي}
تقدیم شما [گل][گل][گل][گل][گل]
http://thefreeslave.blogfa.com/
پاسخ:سلام دوست عزیز سپاس وسپاس وسپاس ممنون از حضورتون واینکه خودت گلی داداشم
این پیام را نوشت:”من میروم، با من میای؟
”و یکی برای رفیقش و یکی برای دوست دخترش فرستاد…
بعد از ۲ دقیقه دوست دخترش جواب داد : من گیرم!کجامیخوای بری؟
نمیتونم بیام، تنها برو عزیزم…
پسرک قلبش بیشتر درد گرفت
بعد از ۲ ثانیه رفیقش پیام داد که: نامرد کجا میری بدون من؟
دهنت سرویسه اگه بری…واسا من اومدم…
پسرک خندید و چشمانش را بست و بعد از چند ثانیه قلبش گرفت و مرد.
پاسخ:خدایا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودم وآنگونه بمیران که کسی به وجد نیاید از نبودنم............. بازهم سلام دختر بهاری عزیز ممنونم وباز هم فقط میتونم بگم مرسی
شگفت زده شده که به چه دليل دروغ مي گويي
♥وقتي يک دختر سرش را روي سينه تو مي گذارد
آرزو مي کند براي هميشه مال او باشي
♥وقتي يک دختر هر روز به تو زنگ مي زند
توجه تو را طلب مي کند
♥وقتي يک دختر هر روز براي تو [اس ام اس] مي فرستد
يعني ميخواهد تو اقلا يک بار جوابش را بدهي
♥وقتي يک دختر به تو مي گويد دوستت دارم
يعني واقعا دوستت دارد
♥وقتي يک دختر اعتراف مي کند که بدون تونمي تواند زندگي کند
يعني تصميم گرفته که تو تمام آينده اش باشي
♥وقتي يک دختر مي گويد دلش برايت تنگ شده
هيچ کسي در دنيا بيشتر از او دلتنگ تو نيست
سرگرمی,مطالب خنده دار
♥وقتي يک پسر حرفي نمي زند
حرفي براي گفتن ندارد
♥وقتي يک پسر بحث نمي کند
حال وحوصله بحث کردن ندارد
♥وقتي يک پسر با چشماني پر از سوال به تو نگاه مي کند
يعني واقعا گيج شده است
♥وقتي يک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسي تومي گويد: خوبم
يعني واقعا حالش خوبه
♥وقتي يک پسر به تو خيره مي شود
دو حالت داره يا شگفت زده است يا عصباني
♥وقتي يک پسر هر روز به تو زنگ مي زند
او با تو مدت زيادي حرف مي زند که توجه ات را جلب کند
♥وقتي يک پسر هرروز براي تو [اس ا م اس] مي فرستد
بدون که براي همه "فوروارد" کرده
♥وقتي يک پسر به تو ميگويد دوستت دارم
دفعه اولش نيست (آخرش هم نخواهد بود)
♥وقتي يک پسر اعتراف مي کند که بدون تو نمي تواند زندگي کند
تصميم شو گرفته که تورو اقلا واسه يه هفته داشته باشه
پاسخ:برای عشق تمنا کن ولی خار نشو برای عشق قبول کن ولی غرورت رو از دست نده برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن برای عشق جون خودتو بده ولی جون خودتو نگیر برای عشق وصال کن ولی فرار نکن برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن برای عشق خودت باش ولی خوب باش ........... سلام دختر بهاری عزیز مر300000000000000000000000
من دانشجوى سال دوم بودم. یک روز سر جلسه امتحان وقتى چشمم به سوال آخر افتاد، خندهام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخى کردن داشته است. سوال این بود: «نام کوچک زنى که محوطه دانشکده را نظافت میکند چیست؟»
من آن زن نظافتچى را بارها دیده بودم. زنى بلند قد، با موهاى جو گندمى و حدوداً شصت ساله بود... امّا نام کوچکش را از کجا باید میدانستم؟
من برگه امتحانى را تحویل دادم و سوال آخر را بیجواب گذاشتم. درست قبل از آن که از کلاس خارج شوم دانشجویى از استاد سوال کرد آیا سوال آخر هم در بارمبندى نمرات محسوب میشود؟
استاد گفت: حتماً و ادامه داد: شما در حرفه خود با آدمهاى بسیارى ملاقات خواهید کرد. همه آنها مهم هستند و شایسته توجه و ملاحظه شما میباشند، حتى اگر تنها کارى که میکنید لبخند زدن و سلام کردن به آنها باشد.
من این درس را هیچگاه فراموش نکردهام.
-------------------------------------------------------- ------------
دومین درس مهم- کمک در زیر باران
یک شب، حدود ساعت ٥/١١ بعدازظهر، یک زن مسن سیاه پوست آمریکایى در کنار یک بزرگراه و در زیر باران شدیدى که میبارید ایستاده بود. ماشینش خراب شده بود و نیازمند استفاده از وسیله نقلیه دیگرى بود. او که کاملاً خیس شده بود دستش را جلوى ماشینى که از روبرو میآمد بلند کرد. راننده آن ماشین که یک جوان سفیدپوست بود براى کمک به او توقف کرد. البته باید توجه داشت که این ماجرا در دهه ١٩٦٠ و اوج تنشهاى میان سفیدپوستان و سیاهپوستان در آمریکا بود. مرد جوان آن زن سیاهپوست را به داخل ماشینش برد تا از زیر باران نجات یابد و بعد مسیرش را عوض کرد و به ایستگاه قطار رفت و از آن جا یک تاکسى براى زن گرفت و او را کمک کرد تا سوار تاکسى شود.
زن که ظاهراً خیلى عجله داشت از مرد جوان تشکر کرد و آدرس منزلش را پرسید. چند روز بعد، مرد جوان در خانه بود که صداى زنگ در برخاست.. با کمال تعجب دید که یک تلویزیون رنگى بزرگ برایش آوردهاند. یادداشتى هم همراهش بود با این مضمون:
«از شما به خاطر کمکى که آن شب به من در بزرگراه کردید بسیار متشکرم. باران نه تنها لباسهایم که روح و جانم را هم خیس کرده بود. تا آن که شما مثل فرشته نجات سر رسیدید... به دلیل محبت شما، من توانستم در آخرین لحظههاى زندگى همسرم و درست قبل از این که چشم از این جهان فرو بندد در کنارش باشم.. به درگاه خداوند براى شما به خاطر کمک بیشائبه به دیگران دعا میکنم.»
ارادتمند
-------------------------------------------------------- -------------
سومین درس- همیشه کسانى که خدمت میکنند را به یاد داشته باشید
در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر ١٠ سالهاى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست.. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت.
- پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟
- خدمتکار گفت: ٥٠ سنت
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد. بعد پرسید:
- بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عدهاى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بیحوصلگى گفت:
- ٣٥ سنت
- پسر دوباره سکههایش را شمرد و گفت:
- براى من یک بستنى بیاورید.
خدمتکار یک بستنى آورد و صورتحساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوقدار پرداخت کرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریهاش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود.
یعنى او با پولهایش میتوانست بستنى با شکلات بخورد امّا چون پولى براى انعام دادن برایش باقى نمیماند، این کار را نکرده بود و بستنى خالى خورده بود.
-----------------------------------------------
چهارمین درس مهم- مانعى در مسیر
در روزگار قدیم، پادشاهى سنگ بزرگى را که در یک جاده اصلى قرار داد.. سپس در گوشهاى قایم شد تا ببیند چه کسى آن را از جلوى مسیر بر میدارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکههاى خود به کنار سنگ رسیدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسیارى از آنها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند. امّا هیچیک از آنان کارى به سنگ نداشتند...
سپس یک مرد روستایى با بار سبزیجات به نزدیک سنگ رسید. بارش را زمین گذاشت و شانهاش را زیر سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدنها و عرق ریختنهاى زیاد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزیجاتش رفت تا آنها را بر دوش بگیرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کیسهاى زیر آن سنگ در زمین فرو رفته است. کیسه را باز کرد پر از سکههاى طلا بود و یادداشتى از جانب شاه که این سکهها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند. آن مرد روستایى چیزى را میدانست که بسیارى از ما نمیدانیم!
.هر مانعى، فرصتى
پاسخ:سلام امیر علی جان خیلی خوشحالم که خوشتون اومده حتما آدرسو براتون ایمیل میکنم
وبلاگ خوبی داری به منم سر بزن و اگر با تبادل لینک موافقی منو با اسم
♥ آسمان پر ستاره ♥ آسمان شیراز ♥
لینک بکن و خبرم بده با چه اسمی لینکت بکنم. مرسی
http://sky-2012.mihanblog.com
http://oradoo.shoploger.com
:: برچسبها: تصاويرعاشقانه, داستان كوتاه, دلنوشته, شكلك, fanos, tk,
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
|